عدالت قابل تربیت برای منافع ما نیست. هر كاری كه انجام دهیم نتیجه آن را می بینیم و خطاهایی كه از ما سر می زند تازیانه ای را به وجود می آورد كه با آن مجازات می شویم.

آنان كه توان آزردن دارند و هیچ كس را نمی آزارند به درستی كه وارثان شكوه ملكوتند.

اشتباه را محكوم كن نه آنكه را اشتباه از او سر زده است.

:: برچسب‌ها: سخنان شکسپیر , شکسپیر , سخنان زیبای شکسپیر , سخن زیبا ازشکسپیر ,

امتیاز مطلب : 0

تعداد امتیازدهندگان : 0

مجموع امتیاز : 0

سخنان امام علی (ع)

شنبه 28 آذر 1394 ساعت 1:46 | بازدید : 3775 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

آیا دین غیر از عشق ورزی می باشد؟

حسد آتشی است که چون زبانه زند، ایمان رامانند هیزم خشک خاکستر کند.

تجربه تاریخ، انقضاء ندارد.

:: برچسب‌ها: سخنان امام علی (ع) , امام علی (ع) , سخنان زیبای امام علی (ع) , سخن زیبا از امام علی (ع) ,

امتیاز مطلب : 0

تعداد امتیازدهندگان : 0

مجموع امتیاز : 0

سخنان لائوتسه

شنبه 28 آذر 1394 ساعت 1:44 | بازدید : 5595 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

کسی که دیگران را مغلوب می نماید، بزرگ است؛ کسی که بر خودش غلبه می کند، قادر و متعال است.

کسی که اطمینان نمی کند، هرگز مورد اطمینان نخواهد بود.

کسی که دیگران را می شناسد، خردمند است؛ کسی که خود را می شناسد، نورانی است.

:: برچسب‌ها: سخنان لائوتسه , لائوتسه , سخنان زیبای لائوتسه , سخن زیبا از لائوتسه ,

امتیاز مطلب : 0

تعداد امتیازدهندگان : 0

مجموع امتیاز : 0

سخنان نیوتن

شنبه 28 آذر 1394 ساعت 1:42 | بازدید : 8622 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

در حیرتم كه وجود ناچیز خودم را در مقابل عظمت آفریدگان و این دنیای بزرگی كه در آن زندگی می كنم، به چه تشبیه كنم.

من نمی دانم كه جهان مرا چه می داند؟ اما من خود را مانند كودكی می بینم كه در كنار ساحل سرگرم بازی است و گاه و بیگاه با یافتن سنگ ریزه ها و یا گوش ماهیهای زیباتر و صافتر از حد معمول، خوشحال می شود؛ حال آنكه اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان كشف نشده پیش رویم گسترده است.

تعداد امتیازدهندگان : 0

مجموع امتیاز : 0

:: ادامه مطلب ...

اشعار شاعران

قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود

اگر خدا مرا جور دیگری می خواست، جور دیگری خلق می کرد.

انجام کارهایی که دوست داریم زندگی را متبرک نمی کند، بلکه دوست داشتن کارهایی که باید انجام دهیم آن را متبرک می کند.

رفتار یک انسان، آینه ای است که او چهرۀ خود را در آن نشان می دهد.

جنگ داخلی؟ یعنی چه؟ مگر جنگ خارجی هم دارد؟ آیا مگر هر جنگی بین مردم، بین برادران واقع نمی شود؟

سخن راستی که برای مقاصد شوم باشد، بدترین دروغی است که می تواند گفته شود.

آنگونه سخن گوی که ذهنت را غرور نگیرد، بدنت آرام باشد و دیگران در آرامش.

عشق معمایی جاودانه است، زیرا هیچ چیز آن را توضیح نمی دهد.

پروانه لحظات را می شمرد نه ماه ها را، با این حال زمان کافی دارد.

آب درون ظرف، شفاف است؛ آب دریا اما تیره. حقیقت های کوچک کلماتی شفاف دارند، حقایق بزرگ اما سکوتی عظیم.

زمانی در این دنیا زندگی می کنیم که دوستش بداریم.

معنای ما نه در جدایی آن از خدا و دیگران، که در درک پیوسته یوگا یا یگانگی باید جستجو شود.

کسی که طالب انجام نیکی است، در را می کوبد؛ او که عاشق است، در را گشوده می یابد.

هر کس به فکر تغییر جهان است. اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست.

مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد

عدالت قابل تربیت برای منافع ما نیست. هر كاری كه انجام دهیم نتیجه آن را می بینیم و خطاهایی كه از ما سر می زند تازیانه ای را به وجود می آورد كه با آن مجازات می شویم.

آنان كه توان آزردن دارند و هیچ كس را نمی آزارند به درستی كه وارثان شكوه ملكوتند.

اشتباه را محكوم كن نه آنكه را اشتباه از او سر زده است.

آیا دین غیر از عشق ورزی می باشد؟

حسد آتشی است که چون زبانه زند، ایمان رامانند هیزم خشک خاکستر کند.

تجربه تاریخ، انقضاء ندارد.

کسی که دیگران را مغلوب می نماید، بزرگ است؛ کسی که بر خودش غلبه می کند، قادر و متعال است.

کسی که اطمینان نمی کند، هرگز مورد اطمینان نخواهد بود.

کسی که دیگران را می شناسد، خردمند است؛ کسی که خود را می شناسد، نورانی است.

در حیرتم كه وجود ناچیز خودم را در مقابل عظمت آفریدگان و این دنیای بزرگی كه در آن زندگی می كنم، به چه تشبیه كنم.

و رنگ برف تن تو كه در پر قوهاست دليل كوچ زمستانی پرستوهاست

و آبشــــار بلـند نگــــاه جــــــــاری تـــــو مسير حركت مستی چشم آهوهاست

تو را بــه نیت یک شـعر تازه خلق نمود همان خدا که مرا بی اجازه خلق نمود

بـــرای خاطر تـــو فـــرم پیش را خط زد مدرن تر شد و یک سبک تازه خلق نمود

توپی سفيد و صورتــی اينجــا در اين غزل هی غلت می خورد ـ‌ همه ی مردم محل

فرياد مـــی زنند :کجــا توپ می رود؟ و بين بچه ها سر آن می شود جدل

چشم تو قسمت من بوده و بايد بشود زده ام زير غزل؛ حال و هوايم ابريست

هيچ کس مانع اين بغض نبايد بشود بی گلايل به در خانه تان آمده ام

قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق! یعنی به جـز حریـــم تو بر من حرام عشق

با خون وضو بگیر و دو رکعت غــزل بخوان آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق

مرا راه گلو ای بغض غم، وا می کنی یا نه برایم چاره ای جز گریه پیدا می کنی یا نهببین سوز درونم از خطوط چهره ام پیداست تو هم در چهره ام غم را تماشا می کنی یا نه

مرا راه گلو ای بغض غم، وا می کنی یا نه برایم چاره ای جز گریه پیدا می کنی یا نه
ببین سوز درونم از خطوط چهره ام پیداست تو هم در چهره ام غم را تماشا می کنی یا نه